کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم