ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند