پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد