آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود