آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهر پرآشوبِ امکان، کوچهراهی بیش نیست
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما