توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس