سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما