از شبنم اشک گونههامان تر بود
تشییع جنازۀ گلی پرپر بود
عمری به اسارت تو بودم ای مرگ
لرزان ز اشارت تو بودم ای مرگ
هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
بودند دو تن، به جان و دل دشمنِ تو
دادند به هم دست، پیِ کشتن تو
از دور به من گوشۀ چشمی بفکن
نزدیک به خویش ساز و کن دور ز «من»