گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود