ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی