ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند