گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند