برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را