ایمان که به مرزِ بینهایت برسد
هر لحظه به صاحبش عنایت برسد
ای در دلِ تو زلال ایمان جاری
ای زخمِ زمانه بر وجودت کاری
از علم شود مرد خدا حقبینتر
عطر نفسش ز باغِ گل رنگینتر
باید گلِ سرزمین ادراک شدن
از خاک برآمدن به افلاک شدن
هرکس که دلش به آسمان پیوستهست
از کوچکی دغدغهها وارستهست
میجویی اگر رسم جوانمردان را
بشنو ز امام، سیرت آنان را
در وادی خیر، قصد تقصیر مکن
این مرحله را پی به تدابیر مکن
در عمر دو روزه خوبرویی بهتر
گر راحت خویش را نجویی بهتر