صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بیتو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده