او خستهترین پرندهها را
در گرمی ظهر سایه میداد
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد