سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را