میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی