تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
تن خاكی چه تصور ز دل و جان دارد؟
مگر این راه پر از حادثه پایان دارد؟
آن شب میان هالهای از ابر و دود رفت
روشنترین ستارهٔ صبح وجود رفت