ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهر پرآشوبِ امکان، کوچهراهی بیش نیست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند