با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
خبر رسید که سیصد کبوتر آوردند
ولی کبوتر بیبال و بیپر آوردند
آمدی، بوی آشنا داری
آمدی از دیار آتش و دود
دلی داشت تقدیم دنیا نکرد
به دریا زد، این پا و آن پا نکرد
شبم در حضوری لبالب گذشت
کدامین شبم مثل آن شب گذشت
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست