ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام