ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم