گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند