با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود