ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود