بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود