دی بود و درد بود و زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
عشق بیپرواست، بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود