ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام