ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام