ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام