ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام