ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی