ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند