گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را