میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
بیتو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی