گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم