همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم