مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟