ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟