آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده