ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
از زمین تا آسمان آه است میدانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است میدانی چرا؟
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
تشنهام این رمضان تشنهتر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید
خورشید را ز شعلۀ آه تو آفرید
زین روزگار، خونجگرم، سخت خونجگر
من شِکوه دارم از همه، وز خویش، بیشتر
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند