ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست