ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده