آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید