شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

دنیای دیگر

آدم در این کرانه دلش جای دیگری‌ست
این خاک، کربلای معلای دیگری‌ست

با هر نسیم، مرده‌دلی زنده می‌شود
آری دمش مثال مسیحای دیگری‌ست

اینجا همیشه چشم به دنبال معجزه‌ست
در هر نگاه شوق تماشای دیگری‌ست

خون شهید در همه جا موج می‌زند
دریا در این کرانه به معنای دیگری‌ست

خاکش چقدر بوی عجیبی گرفته است!
این پهنه جایگاه قدم‌های دیگری‌ست

بعد از وقوع کرب‌و‌بلا، خون این زمین
در پای دین هر آینه امضای دیگری‌ست

اینجا چقدر با همه جا فرق می‌کند!
اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگری‌ست