کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را