یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند
لبتشنه، پس از دعوت و بیعت نکشند
آن گوشه نگاه کوچکی روییدهست
بر خاک پگاه کوچکی روییدهست
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
بیتابتر از جانِ پریشان در تب
بیخوابتر از گردش هذیان بر لب
گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینهٔ مات بده