کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند
لبتشنه، پس از دعوت و بیعت نکشند
آن گوشه نگاه کوچکی روییدهست
بر خاک پگاه کوچکی روییدهست
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
بیتابتر از جانِ پریشان در تب
بیخوابتر از گردش هذیان بر لب
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینهٔ مات بده