ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد